اشعار علی شریعتی
اشعار علی شریعتی
اشعار علی شریعتی,اشعار علی شریعتی عاشقانه,اشعار علی شریعتی,شعر علی شریعتی,اشعار عاشقانه از دکتر علی شریعتی,اشعار على شریعتى,شعر علی شریعتی در مورد خدا,شعر علی شریعتی,شعر عاشقانه علی شریعتی,زیباترین شعر علی شریعتی,کتاب شعر علی شریعتی,شعر کویر علی شریعتی,شعر شمع علی شریعتی,شعر پوپک علی شریعتی,شعر علی شریعتی,شعر علی شریعتی در مورد خدا,شعر علی شریعتی,شعر عاشقانه علی شریعتی,زیباترین شعر علی شریعتی,کتاب شعر علی شریعتی,شعر کویر علی شریعتی,شعر شمع علی شریعتی,شعر پوپک علی شریعتی,شعر از دکتر علی شریعتی,شعر عاشقانه دکتر علی شریعتی,شعر عاشقانه از دکتر علی شریعتی,بهترین شعر دکتر علی شریعتی,دانلود کتاب شعر علی شریعتی,دانلود کتاب اشعار علی شریعتی,کتاب اشعار دکتر علی شریعتی,دانلود کتاب شعر دکتر علی شریعتی,شعر شمع از دکتر علی شریعتی,شعر پوپک از علی شریعتی
در این مطلب سعی کرده ایم حدود 100 شعر از اشعار زیبا را در مورد علی شریعتی برای شما تهیه نماییم.برای دیدن این اشعار به ادامه مطلب مراجعه نمایید
شگفتا! وقتی که بود نمی دیدم،
وقتی میخواند نمی شنیدم…
وقتی دیدم که نبود…
وقتی شنیدم که نخواند
اشعار علی شریعتی
چه غم انگیز است که وقتی چشمه ای سرد و زلال،
در برابرت، می جوشد و می خواند و می نالد،
تشنه آتش باشی و نه آب
و چشمه که خشکید،
چشمه از آن آتش که تو تشنه آن بودی بخار شد
و به هوا رفت،
و آتش، کویر را تافت
و در خود گداخت
و از زمین آتش روئید
و از آسمان بارید
تو تشنه آب گردی و نه تشنه آتش
اشعار علی شریعتی عاشقانه
بعد ِ عمری گداختن
از غم ِنبودن کسی که،
تا بود،
از غم نبودن تو میگداخت.
و تو آموختی که آنچه دو روح خویشاوند را،
در غربت این آسمان و زمین بیدرد،
دردمند می دارد و نیازمند
بیتاب یکدیگر می سازد،
دوست داشتن است
شعر علی شریعتی
و من در نگاه تو،
ای خویشاوند بزرگ من،
ای که در سیمایت هراس غربت پیدا بود
و در ارتعاش پراضطراب سخنت،
شوق فرار پدیدار
دیدم که تو تبعیدی این زمینی
و اکنون تو با مرگ رفتهای و من اینجا
تنها به این امید دم می زنم
که با هر نفسی گامی به تو نزدیک تر می شوم…
و این زندگی من است
اشعار عاشقانه از دکتر علی شریعتی
در آغاز،
هیچ نبود،
کلمه بود، و آن کلمه، خدا بود.
عظمت همواره در جستجوی چشمی است که او را ببیند،
و خوبی همواره در انتظار خردی است که او را بشناسد
و زیبایی همواره تشنه دلی که به او عشق ورزد.
اشعار على شریعتى
پروردگار مهربان من، از دوزخ این بهشت رهایی ام بخش!
در اینجا هر درختی مرا قامت دشنامی است
و هر زمزمه ای بانگ عزایی
و هر چشم اندازی سکوتِ گنگ
و بی حاصل و رنجزای گسترده ای…
شعر علی شریعتی در مورد خدا
در هراس دم می زنم، در بیقراری زندگی می کنم
و بهشت تو برای من بیهودگی رنگینی است!
هیچ کس، هیچ چیز در اینجا “به خود” هیچ نیست.
“بودن من” بی مخاطب مانده است. من در این بهشت،
همچون تو در انبوه آفریده های رنگارنگت تنهایم!
تو قلب بیگانه را می شناسی که خود در سرزمین وجود بیگانه بوده ای!
کسی را برایم بیافرین تا در او بیارامم
شعر علی شریعتی
من باید فرود آیم
نباید بنشینم
سال هاست از آن لحظه که پر بر اندامم رویید
و از آشیان، از بام خانه پرواز کردم
همچنان می پرم. هرگز ننشسته ام
و دیگر سری نیز به سوی زمین و به سواد پلید شهرها
و بام های کوتاه خانه ها بر نگرداندم
چشم به زمین ندوختم
پروازی رو به آسمان
در راه افلاک
و هر لحظه دورتر و بالاتر ا ز زمین
و هر لحظه نزدیک تر به خدا
شعر عاشقانه علی شریعتی
وقتی کبوتری شروع به معاشرت با کلاغها می کند
پرهایش سفید می ماند، ولی قلبش سیاه میشود.
زیباترین شعر علی شریعتی
دل های بزرگ و احساس های بلند،
عشق های زیبا و پرشکوه می آفرینند.
کتاب شعر علی شریعتی
اگر قادر نیستی خود را بالا ببری
همانند سیب باش تا با افتادنت اندیشهای را بالا ببری.
شعر کویر علی شریعتی
درد من حصار برکه نیست،
درد من زیستن با ماهیانی است
که فکر دریا به ذهنشان خطور نکرده است
شعر شمع علی شریعتی
خدایا دل مرا آنقدر صاف بگردان
تا قبل از پایین آمدن دستم دعایم مستجاب گردد.
شعر پوپک علی شریعتی
تمام روحم را آغوشی می سازم
تا تو در آن از هراس بیاسایی!
شعر علی شریعتی
تمام نیرویی را که در دوست داشتن دارم
دستی می کنم تا چهره و گیسویت را نوازش کند!
شعر علی شریعتی در مورد خدا
تمام بودن خود را زانویی میکنم
تا بر آن به خواب روی!
شعر علی شریعتی
هنگامی که به دنیا می آیی همه می خندند در حالی که تو می گریی ،
پس ای عزیز زندگیت را چنان بگذران که در روز مرگ در حالی که همه می گریند
و تو تنها کسی باشی که می خندی
شعر عاشقانه علی شریعتی
آن روز که همه به دنبال چشم زیبا هستند ،
تو به دنبال نگاه زیبا باش !
زیباترین شعر علی شریعتی
آدمیزاد هر چه انسان تر می شود،
چشم به راه تر می شود.
این حقیقت زیبایی است که همیشه می درخشد
کتاب شعر علی شریعتی
آنجا که چشمان مشتاقی برای انسانی اشک میریزد،
زندگی به رنج کشیدنش می ارزد
شعر کویر علی شریعتی
زندگی را با بیداری و با چشمانی باز بگذرانیم
که سالها چشم بسته خواهیم خفت
شعر شمع علی شریعتی
در نهان به آنانی دل می بندیم که دوستمان ندارند
و در آشکار از آنانی که دوستمان دارند غافلیم،
شاید این است دلیل تنهایی مان
شعر پوپک علی شریعتی
سیاست در برابر صداقت دیگران خیانت
و صداقت در برابر سیاست دیگران حماقت است
شعر از دکتر علی شریعتی
پیش از آنکه بیندیشی تا چه بگویی؟
بیندیش که چه میگویم؟
شعر عاشقانه دکتر علی شریعتی
اگر می خواهید حقیقتی را خراب کنید ، خ
وب به آن حمله نکنید، بد از آن دفاع کنید.
شعر عاشقانه از دکتر علی شریعتی
من از نالیدن بیزارم.
سنگین ترین دردها و خشن ترین ضربه های آفرینش،
تنها می توانند مرا به سکوت وادارند.
نالیدن، زاریدن، گله کردن، شکایت، بد است
بهترین شعر دکتر علی شریعتی
ایمان بی عشق، اسارت در دیگران است
و عشق بی ایمان، اسارت در خود
دانلود کتاب شعر علی شریعتی
در دردها دوست را خبر نکردن
خود یک نوع عشق ورزیدن است
دانلود کتاب اشعار علی شریعتی
خدایا … در برابر آن چه انسان ماندن را به تباهی می کشد ،
مرا با ” نداشتن ” و ” نخواستن “رویین تن کن
کتاب اشعار دکتر علی شریعتی
بگذار شیطنت عشق چشمان تو را بر عریانی خویش بگشاید.
هرچند حاصل آن جز رنج و پریشانی نباشد
اما کوری را هرگز بخاطر آرامشش تجربه مکن
دانلود کتاب شعر دکتر علی شریعتی
شرافتِ مرد ، به بکارتِ زن میماند! …
یکبار که لکه دار شود ، دیگر قابل جبران نخواهد بود!
شعر شمع از دکتر علی شریعتی
خدایا به من زیستی عطا کن که در لحظه مرگ ،
به بی ثمری لحظه ای که برای زیستن تلف کرده ام ،
سوگوار نباشم
شعر پوپک از علی شریعتی
به زور می توان چیزی را گرفت
اما به زور نمی توان آن را نگه داشت
اشعار علی شریعتی
ارزش وجودی هر انسانی
به اندازه حرف هایی است که برای نگفتن دارد….
اشعار علی شریعتی عاشقانه
اما چه رنجی است لذت ها را تنها بردن
و چه زشت است زیبایی ها را تنها دیدن
و چه بدبختی آزاردهنده ای است تنها خوشبخت بودن!
در بهشت تنها بودن سخت تر از کویر است
شعر علی شریعتی
وقتی خواستم زندگی کنم، راهم را بستند.
وقتی خواستم ستایش کنم، گفتند خرافات است.
وقتی خواستم عاشق شوم گفتند دروغ است.
وقتی خواستم گریستن، گفتند دروغ است.
وقتی خواستم خندیدن، گفتند دیوانه است.
دنیا را نگه دارید، میخواهم پیاده شوم
اشعار عاشقانه از دکتر علی شریعتی
به سه چیز تکیه نکن ، غرور، دروغ و عشق.
آدم با غرور می تازد،
با دروغ می بازد
و با عشق می میرد
اشعار على شریعتى
خدایا به هر که دوست می داری بیاموز
که عشق از زندگی کردن بهتر است ،
و به هرکه دوست تر می داری ، بچشان
که دوست داشتن از عشق برتر
شعر علی شریعتی در مورد خدا
تا بی پناه نگردم ، پناهم نخواهی داد
تا نیفتم ، دستم را نخواهی گرفت
شعر علی شریعتی
عشق در اوج اخلاصش ،
به ایثار رسیده است
و در اوج ایثارش ،
به قساوت
شعر عاشقانه علی شریعتی
می دانم تشنه ای اما …
اما این دریا را در کوزه نمی توان کرد
زیباترین شعر علی شریعتی
تنهایی ، آرامگاه جاوید من است
و درد و سکوت ، همنشین تنهایی من!
به پریشانی یک آرزوی آشفته
چه می دانم چگونه ؟
از تنهایی اتاق گریختم
عشقی فراتر از انسان و فروتر از خدا نیز هست؛
و آن دوست داشتن است
کتاب شعر علی شریعتی
دوست داشتن از عشق برتر است
و من هرگز خود را
تا سطح بلند ترین قله عشق های بلند ، پایین نخواهم آورد
شعر کویر علی شریعتی
غریقی در طوفان تنها مانده است
آخرین فریادهای خسته اش را
که تو را می خواند ـ بشنو ، بشتاب ، او را دریاب
شعر شمع علی شریعتی
همچون شمع که در گریستن خویش ، قطره قطره می میرد
ذوب می شوم و محو می شوم و پایان می گیرم
شعر پوپک علی شریعتی
چه دشوار شده است دم زدن !
در این جا که هر درختی مرا قامت تفنگی است
و صدای هرگامی غمم !
شعر علی شریعتی
تو می دانی که من
از میان همه نعمت های این جهان ، آن چه را برگزیده ام و دوست می دارم
تنهایی است
شعر علی شریعتی در مورد خدا
ای که تو آن من دیگرمی
ای تو که آن توی دیگرتم
زاد سفر برگیر و قدم در راه نِه
که من در پایان راه
بی صبرانه منتظر رسیدن توام
شعر علی شریعتی
ای که هوای من شده ای
دم زدن از تو حیات من است
شعر عاشقانه علی شریعتی
انسان نقطه ای است میان دو بی نهایت:
بی نهایت لجن
بی نهایت فرشته
زیباترین شعر علی شریعتی
آن گاه که تقدیر واقع نگردید
از تدبیر نیز کاری ساخته نیست
کتاب شعر علی شریعتی
اساسا <<خوشبختی>>
فرزند نامشروع <<حماقت>> است
شعر کویر علی شریعتی
مذهب اگر پیش از مرگ به کار نیاید
پس از مرگ به هیچ کار نخواهد آمد
شعر شمع علی شریعتی
اگر توانستی (( نفهمی))
می توانی خوشبخت باشی
شعر پوپک علی شریعتی
تمام بدبختی های آدم مال این دو کلمه است
یکی داشتن و یکی خواستن
شعر از دکتر علی شریعتی
با همه چیز درآمیز و با هیچ چیز آمیخته مشو
در انزوا پاک ماندن نه سخت است و نه با ارزش
شعر عاشقانه دکتر علی شریعتی
حوادث انسان های بزرگ را متعالی
و آدم های کوچک را متلاشی می کند
شعر عاشقانه از دکتر علی شریعتی
نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد؟
نمی خواهم بدانم کوزه گر از خاک اندامم چه خواهد ساخت؟
ولی بسیار مشتاقم،
که از خاک گلویم سوتکی سازد.
گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش
و او یکریز و پی در پی،
دَم گرم خوشش را بر گلویم سخت بفشارد،
و خوابِ خفتگان خفته را آشفته تر سازد.
بدین سان بشکند در من،
سکوت مرگبارم را.
بهترین شعر دکتر علی شریعتی
همچون پرنده ای بلندپرواز،
بر فراز همه ی شعرها و عشق ها،
همه ی فهم ها و حرف ها چرخ می خورم.
دلم حلقوم تشنه ای است در زیر باران بهارینی
که از غیب بر زمین فرو می کوبد،
می بارد ومی بارد.
هر قطره ای کلمه ای.
چه زلال!
چه خوب!
دانلود کتاب اشعار علی شریعتی
همچون“قطره ای بر نیلوفر“،
شبنمی افتاده به چنگ شب حیات،
آرام و بی نشان،
در آرزوی سر زدن آفتاب مرگ.
نسشته ام و چشم های خاموشم را
به لب های کبود مشرق دوخته ام…
پرستوهای بی بهار من!
قاصدک های آواره در باد، باز گردید!
کتاب اشعار دکتر علی شریعتی
افسانه ی من به پایان رسیده است
و احساس می کنم که این آخرین منزل است.
دیگر نه بانگ جرس کاروانی،
دیگر نه آوای رحیلی!
تنهایی، آرامگاه جاوید من است.
و درد و سکوت، همنشین تنهایی جاودانه ی من!
دانلود کتاب شعر دکتر علی شریعتی
نه، من هرگز نمی نالم.
قرن ها نالیدن بس است.
می خواهم فریاد کنم.
اگر نتوانستم،سکوت می کنم.
خاموش مردن، بهتر از نالیدن است.
شعر شمع از دکتر علی شریعتی
چه بارانی است در بیرون این اتاق!
باران؟
ابرهای همه ی غم های تاریخ،
یک باره بر سرم باریدن گرفته اند.
کسی نمی داند که در چه دردی و تبی
می سوزم و می نویسم!
شعر پوپک از علی شریعتی
به شمع گفتم عشق چیست؟
گفت از من سوزنده تر…
به عشق گفتم آخر تو چیستی؟
گفت نگاهی بیش نیستم
اشعار علی شریعتی
حرارت لازم نیست
گاهی از سردی نگاهش آتش میگیرم
هرگز از کسی که همیشه با من موافق بود ،
چیزی یاد نگرفتم . . .
اشعار علی شریعتی عاشقانه
می رهم از خویش و می مانم زخویش
هرچه برجا مانده ویران می شود
روح من چون بادبان قایقی
در افق ها دور و پنهان می شود
شعر علی شریعتی
بدترین شکل دلتنگی برای کسی است که در کنارش باشی
و بدانی که هرگز به او نخواهی رسید .
اشعار عاشقانه از دکتر علی شریعتی
هیچ کس لیاقت اشک های تو را ندارد
و کسی که چنین ارزشی دارد …
باعث ریختن اشک های تو نمی شود
اشعار على شریعتى
بار الها
برای همسایه ای که نان مرا ربود ، نان
برای دوستی که قلب مرا شکست ، مهربانی
برای آنکه روح مرا آزرد ، بخشایش
و برای خویشتن خویش آگاهی وعشق میطلبم .
شعر علی شریعتی در مورد خدا
چاپلوسی یونجه لطیفی است
برای درازگوشان دمبه دار خوشحال
شعر علی شریعتی
گریستن خوب نیست
مگر بشود جوری گریست
که چشم ها نفهمند
اشعار علی شریعتی
- ۹۶/۰۹/۰۵